• صفحه خانگی
  • >
  • فرهنگ و هنر
  • >
  • برخی فروشندگان جمعه بازار کتاب مشهد از شیوه نظارت بر عرضه کتاب گلایه دارند | مشقت‌های کار در یک راسته فرهنگی!

برخی فروشندگان جمعه بازار کتاب مشهد از شیوه نظارت بر عرضه کتاب گلایه دارند | مشقت‌های کار در یک راسته فرهنگی!

  • ۹ ماه قبل
  • 0

یکی از دلایلی که بسیاری از مشهدی‌ها را در روز‌های جمعه به حاشیه خیابان مدرس می‌کشاند، امکان پیداکردن کتاب‌هایی با قیمت مناسب است.

حاشیه بولوار مدرس مشهد سال هاست در روز آخر هفته پاتوق عشاق کتاب خوانی است. جمعه‌های خلوت شهر که برای بسیاری به رفع خستگی‌های یک هفته می‌گذرد و استراحت، اینجا تازه همه چیز آغاز می‌شود. فروشنده‌ها میز شان را علم می‌کنند و کتاب‌ها را بساط و خیلی طول نمی‌کشد که حضور آدم‌های رنگارنگ از کوچک و بزرگ و پیر و جوان، حسابی به جمعه بازار کتاب رونق می‌بخشد.

سال هاست صبح جمعه از حوالی ساعت ۸ به همین منوال آغاز می‌شود و می‌گذرد؛ این روز‌ها تا ساعت ۱۴ و پیش‌تر که فروشنده‌ها مجاز بودند زمان بیشتری حضور داشته باشند، تا ساعت ۱۵. قدیمی‌ها آغاز برپایی این بازار کتاب را اواخر دهه ۷۰ بیان می‌کنند. بازاری که در همه این سال ها، گرما و سرما مانع برپایی آن نشده است و فقط اوج گیری کرونا زورش چربید و چند صباحی آن را تعطیل کرد.

اما حالا دوباره با حال خوبی که از خود متصاعد می‌کند، پابرجاست و دوستداران کتاب و کتاب خوانی را گرد هم جمع می‌کند، البته به قول یکی از فروشنده‌ها اگر ناظران بازار بگذارند! هرچند جمعه‌های مشهد در حوالی خیابان مدرس، همچنان جو خوبی را به شهر می‌بخشد و جذابیت‌های خاص خودش را دارد، مشکلات هم کم ندارد. مطلب پیش رو، شرح چند ساعت پرسه زدن در همین حوالی است و گپ وگفت با فروشندگانی که البته به درخواست خودشان نامی از آن‌ها برده نمی‌شود.

قرق جمعه بازار با کتاب‌های موفقیت!

مثل همه جمعه‌های دیگر شلوغ است. از فاصله دور هم تکاپو و رفت وآمد مردم به چشم می‌آید. خیلی‌ها تنها آمده اند و خیلی‌ها خانوادگی و درحالی که دست فرزندان کوچکشان را در دست دارند، لابه لای کتاب‌ها و نوشت افزار‌های پهن شده روی میز‌ها می‌چرخند تا کالای موردنیازشان را با قیمت مناسب پیدا کنند. در همه این مسیر آنچه در وهله اول به چشم می‌آید، حجم زیاد کتاب‌هایی است با موضوع خودیاری و موفقیت و به اصطلاح، روان شناسی زرد.

تقریبا هیچ میزی نیست که عاری از این کتاب‌ها باشد. آثاری که به نظر می‌رسد مخاطب خوبی را هم برای خودشان دست وپا کرده اند و این نکته را می‌توان از پرس وجوی آدم‌ها برای پیداکردن و خریدن کتاب مدنظرشان متوجه شد: «جادوی فکر بزرگ رو دارین؟»، «اثر مرکب قیمتش چنده؟» یا «آدم‌های سمی رو ارزون‌تر بدین بردارم.» می‌روم سر یکی از میز‌هایی که رویش پر است از همین عناوین.

کتاب «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» را برمی دارم و کمی این پا و آن پا می‌کنم و از فروشنده اش می‌پرسم: «این همه کتاب‌های روان شناسی واقعا خریدار هم داره؟» می‌گوید: «همون که دستته خیلی کتاب خوبیه. این کتابا همیشه خواهان دارن. به نظر من هم خیلی کمک کننده ست و انرژی بخش.» دوباره می‌پرسم یعنی واقعا فایده‌ای هم دارد. اخم هایش را در هم می‌کشد و می‌گوید: «لابد داره که این همه می‌خرن دیگه!»

موفقیت با آمار و ارقام!

آماروارقام مستند هم بر رغبتی که به مطالعه کتاب‌های خودیاری وجود دارد، صحه می‌گذارد. مجله تحلیلی دقیقه، فروردین۱۴۰۰ آماری منتشر کرد مبتنی بر داده‌های خانه کتاب و ادبیات ایران. طبق این آمار، سهم کتاب‌های موفقیت از کل عنوان‌های منتشرشده در کشور در سه دهه گذشته افزایش چشمگیری داشته و از حدود ۰.۱درصد در اواخر دهه۶۰ و اوایل دهه۷۰، با افزایش هشت برابری به حدود ۰.۸درصد در اواخر دهه۹۰ رسیده است.

کتاب‌هایی که در این تقسیم بندی در شمار آثار موفقیت و خودیاری قرار می‌گیرد، البته همیشه موافقان و مخالفان خود را داشته اند. عده‌ای معتقدند مطالعه چنین کتاب‌هایی صرفا یک بلندپروازی غیرمنطقی را نصیب آدم می‌کند و در قدم بعد، حس سرخوردگی می‌دهد. عده‌ای نیز گمان می‌کنند خواندن چنین متونی باعث شناخت بیشتر آدم از خودش می‌شود و در نتیجه برخورداری از یک عملکرد بهتر در زندگی شخصی و اجتماعی.

فقط کتاب‌هایی که شابک دارد؟!

به جز شلوغی بازار، بنری زردرنگ که با عنوان اطلاعیه روی کرکره یکی از مغازه‌های حاشیه خیابان چسبانده اند هم جلب توجه می‌کند: «باتوجه به دستور اداره محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد، در جمعه بازار کتاب از فروش و عرضه کتاب‌هایی که شناسنامه (شابک، شناسه ملی) ندارند، جلوگیری می‌شود.» موضوعی که در گفتگو با فروشنده‌های بازار پی می‌بریم حسابی آن‌ها را عاصی کرده است.

یک نفر موضوع را این گونه برایمان توضیح می‌دهد: «حضور ناظر‌های جمعه بازار خیلی آزاردهنده شده است. از کتاب‌ها شناخت کافی ندارند و با قیدوبندهایشان فقط دست وبال ما را می‌بندند. کتاب با مجوز چاپ شده است، اما فکر می‌کنند ممنوع است و وقتی روی میزمان ببینند، اگر به جمع کردن کتاب اکتفا نکنند، کلا میز را از ما می‌گیرند و سلب فعالیت می‌کنند. خود من کسی را می‌شناسم که این مشکل برایش پیش آمده است. حالا هم دارند پای شابک کتاب‌ها را وسط می‌کشند.

می‌گویند اگر کتاب شابک نداشته باشد، حق فروش آن را ندارید. خب یکی نیست بگوید تا اواسط دهه ۷۰ که اصلا چنین چیزی وجود نداشته است، پس تکلیف کتاب‌های قدیمی که خیلی‌ها به عشق پیداکردن آن‌ها به جمعه بازار می‌آیند، چه می‌شود؟» دیگری نیز می‌گوید: «به ما گفتند حق ندارید کتاب‌های قدیمی بیاورید. این مشکل ماست. وقتی هم می‌پرسیم چرا، می‌گویند شاید چیز‌هایی در آن‌ها وجود داشته باشد که برای امروز مناسب نباشد!

این درحالی است که در حدود نیمی از سال‌هایی که از انقلاب اسلامی می‌گذرد، کتاب‌های مجوزدار بدون شابک چاپ شده اند!» پشت بند این حرف، دستش را می‌برد زیر میز و از داخل ساکش یک کتاب درباره شهید رجایی درمی آورد و همان طور که می‌آید نزدیک‌تر و صدایش را آهسته‌تر می‌کند، ادامه می‌دهد: «شما بگو مشکل این کتاب چیست مثلا؟! تلویزیون خودش این‌ها را نشان می‌دهد.»

چرا اختیار را به خود فروشنده‌های کتاب نمی‌دهند؟

سراغ یکی دیگر از فروشندگان می‌روم. حدود بیست سال است یکی از پایه‌های ثابت جمعه بازار است. او هم دل پری از ناظران بازار دارد و می‌گوید: «چرا اختیار را به خود فروشنده‌ها نمی‌دهند؟ من که سال هاست در این حیطه فعالیت می‌کنم، خیلی بهتر از ناظر بازار، کتاب‌ها را می‌شناسم. می‌دانم کدام کتاب خوب است و کدام بد. من خودم کتاب‌های سیاسی یا کتاب‌های صادق هدایت را که مروج پوچی است، نمی‌فروشم. اما آن‌ها نه کتاب‌ها را به درستی می‌شناسند و نه مقیاس درستی دارند.»

او همچنین اضافه می‌کند: «علاوه بر این، شما فکر می‌کنید اگر من کتاب‌هایی را که می‌گویند، نفروشم، مخاطب نمی‌تواند از جایی دیگر پیدا کند؟ آن که می‌خواهد می‌گردد و پیدا می‌کند. نتیجه این سیاست‌های اشتباه فقط این است که مخاطب بعد از یک مدت از جمعه بازار زده می‌شود و حتی سری هم به آن نمی‌زند؛ بازار کتابی که در کشور مشابه آن را نداریم و واقعا یکی از ویژگی‌های خوب مشهد و منحصربه فرد است. اصلا یکی از دلایلی که کتاب در مشهد فراموش نمی‌شود، وجود همین جمعه بازار کتاب است.»

این فروشنده کتاب یک گله دیگر هم دارد: «اگر دوستان دغدغه سامان دهی این بازار کتاب را دارند، بهتر است ساعت آن را بیشتر کنند. افزایش ساعت کاری جمعه بازار در روز تعطیل بدون اینکه به کاسبان منطقه آسیبی بزند، می‌تواند سبب رونق این منطقه شود. یا مثلا چرا از بچه‌هایی که سال هاست با دغدغه‌های فرهنگی در گرما و سرما پای بساطشان می‌نشینند و وقت و عمر خود را می‌گذارند، هیچ وقت تقدیر و تشکر نمی‌شود؟»

 

جولان کتاب‌های کمک درسی در جمعه بازار

تراکم جمعیت در اطراف میز‌هایی که کتاب‌های درسی و دانشگاهی می‌فروشند، بیشتر است. کتاب‌هایی که حجم قابل توجهی از آن‌ها کمک درسی است و تست‌های کنکور و هر آنچه مؤسسات آموزشی کنکور دارند تقلا می‌کنند تا نصیب دانش آموزان شود.

کتاب‌هایی که هم شماری از میز‌های بازار را قرق کرده اند و هم تبلیغات تلویزیونی را و هم ذهن دانش آموزانی که همچنان کنکور و دانشگاه برایشان غولی است که باید شاخش را بشکنند. لیلا صبوحی، نویسنده، در گفت وگویی که چندی پیش با شهرآرا داشت، به این نکته اشاره کرد و گفت: «مافیای نشر هر زمان احساس می‌کند می‌شود بیشتر فروخت و بیشتر سود به جیب زد، آستین هایش را بالا می‌زند و بازار را قبضه می‌کند. روان و سلامت آدم‌ها هم برایش اهمیتی ندارد. درباره کتاب‌های درسی و آموزشی این موضوع را می‌توانیم به خوبی ببینیم.»

پخته خوارانِ همیشه در صحنه

یکی دیگر از دلایلی که بسیاری از مشهدی‌ها را در روز‌های جمعه به حاشیه خیابان مدرس می‌کشاند، امکان پیداکردن کتاب‌هایی با قیمت مناسب است. کتاب‌هایی که اگر به بهای مناسب پیدا نشود، باتوجه به افزایش شدید بهای کاغذ و هزینه‌های چاپ و نشر در این روزها، هزینه زیادی را روی دوش خانواده‌ها می‌گذارد. اینجا کتاب‌هایی حتی با قیمت ۱۰ و ۲۰ و ۳۰ هزار تومان نیز پیدا می‌شود.

اما وقتی پای تخفیف‌های عجیب وغریب به میان می‌آید، داستان پخته خواری و جعل عنوان و کپی‌هایی تداعی می‌شود که بازار کتاب و ازجمله بخشی از همین جمعه بازار کتاب مشهد را قبضه کرده است. این ماجرا در سال‌های گذشته گاهی بخشی از اخبار حاشیه‌های نشر را به خود اختصاص داده است.

چندی پیش، یاسر نوروزی، نویسنده و روزنامه نگار، در یک پست و سلسله استوری در صفحه اینستاگرامش، از قرق بازار کتاب ایران به وسیله ناشران پخته خوار گفت. اینکه عده‌ای از افراد دارای مجوز نشر، آثار پرفروش حوزه ترجمه را رصد می‌کنند و ترجمه‌های پرفروش را کپی می‌کنند و بسیاری اوقات با درج نام مترجم‌هایی که اصلا وجود خارجی ندارند، در شمارگان زیاد منتشر می‌کنند. مسئله‌ای که البته ناظران جمعه بازار کتاب از آن اطلاع ندارند یا برایشان بی اهمیت است!

منبع:شهرآرا

انتهای پیام://

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *