جولان تخلف در بولوار وکیل‌آباد

  • ۱ سال قبل
  • 0

روایت همراهی چندساعته با  گشت کنترل نامحسوس پلیس راهور در طولانی‌ترین بولوار شهر

آدمیزاد کلا نمی خواهد خطاهایش را بپذیرد و به سختی هم معذرت خواهی می کند. تازه وقتی پشت فرمان نشسته است، همه حق را به خودش می دهد. ما مرکز جهانیم و برای اینکه پیتزایمان از دهن نیفتد، حاضریم جان همه را به خطر بیندازیم. این آخری را از زبان یکی شان شنیدیم، آن هم وقتی که داخل خودرو گشت کنترل نامحسوس نشسته بودیم و می دیدیم پرایدی با سرعت ۱۱۵کیلومتر در بولوار وکیل آباد لایی می کشد. بچه های گشت جلویش را گرفتند. از خودرو که پیاده شد، اولین بهانه ای که برای تخلفش تراشید، این بود: «چهار پرس بعلبکی داغ گرفته ام تا با رفقایم دور هم شام بخوریم. برای اینکه از دهن نیفتد، گازش را گرفتم.» یا یکی دیگرشان ساعت۱:۳۰ نصف شب خیلی سرحال و قبراق گفت: «جشن تولد زیادی طول کشید، گفتم زودتر دخترعمو و دخترعمه هایم را برسانم خانه شان.» شاید اگر می دانستند در پنج ماه اول سال در همین بولوار وکیل آباد ۹نفر کشته شده اند، دیگر نه سردی پیتزا برایشان مهم بود، نه زودرسیدن فک و فامیلشان. اینجا دیگر مسئله جان آدم هاست که با همین فرمان از دل وکیل آباد، جمعه شب ها کلی جنازه بیرون می آید و دیگر باید کم کم به بولوار مرگ تغییر نام پیدا کند. عجیب تر اینکه روی تک تک پل ها و معابرش تابلوهای خوانا و درشتی وجود دارد که حداکثر سرعت مجاز را با فونتی بزرگ فرومی کند توی چشم آدم. ما یک شب تا صبح با بچه های گشت کنترل نامحسوس پلیس بزرگراه مشهد همراه شدیم و راستش را بخواهید، باید بگویم از اینجا همه چیز وحشتناک تر است رانندگی ها، توجیه ها، سرعت ها، لایی کشیدن ها. رفتارهایی که می تواند در کسری از ثانیه چندین خانواده را داغ دار کند.

جمعه- ۲۰ دقیقه بامداد
۲۰۷ و بازی با جان مردم
لایی می کشد و با سرعت غیرمجاز، بار ترافیکی روان در محور وکیل آباد را به هم می ریزد. تا پیش از پیداشدن سروکله این پژو۲۰۷، همه چیز آرام بود و از داخل خودرو گشت کنترل نامحسوس پلیس بزرگراه، می دیدیم خانواده هایی را که در حال برگشت از ییلاقات طرقبه و شاندیز بودند.
خودرو متخلف که گویا برای جان خود، سرنشینش و بقیه همشهریان در حال تردد ارزشی قائل نیست، همچنان به حرکات مارپیچی ادامه می دهد. سروان محسن مهدی پور فرمان تعقیب خودرو را صادر می کند. به حوالی وکیل آباد۷۲ رسیده ایم. خودرو متخلف با سرعتی غیرمجاز، کمی از خودرو گشت پلیس فاصله گرفته است. از لاین میانی وارد لاین سبقت می شویم. پلیس از پشت بلندگو خودروها را به سمت راست هدایت می کند تا مسیر باز شود و زودتر به پژو۲۰۷ برسیم، پیش از آنکه به خودش و دیگران آسیبی برساند. بعد از حدود دو کیلومتر تعقیب و گریز، به خودرو نزدیک می شویم. پلیس از راننده می خواهد در سمت راست بزرگراه متوقف شود. راننده، بی توجه به هشدار پلیس سرعتش را بیشتر می کند. آینه اش با چند خودرو برخورد می کند و آسیب می بیند. پیداست تلاشش را به کار بسته تا از تخلفی که کرده است، رها شود و به دام پلیس نیفتد.
خودرو سراتوی پلیس، همچنان آژیر می کشد و از شهروندان می خواهد مسیر را برایش باز کنند. به حوالی وکیل آباد۱۸ که می رسیم، با ترافیک کندی روبه رو می شویم که تانکر آبیاری فضای سبز شهرداری آن را درست کرده است. مسیر برای پلیس باز می شود. حالا درست کنار پژو۲۰۷ قرار گرفته ایم. پلیس به تدریج خودرو متخلف را به توقف در حاشیه بزرگراه وادار می کند. راننده چاره ای به جز تسلیم شدن نمی بیند و متوقف می شود. هر دو سرنشین پیاده می شوند؛ یک پسر جوان بیست وچندساله است و دختری هم سن وسالش. هر دو رنگ پریده به نظر می رسند. پلیس با لحنی جدی، تخلف ها را فهرست و به راننده گوشزد می کند. پسر جوان به لکنت افتاده است و نمی تواند برای رفتار اشتباه و پرخطرش توجیه بیاورد. سرش را پایین می اندازد و به گفتن عجله داشتم بسنده می کند.
با دستور پلیس راهور، گواهی نامه راننده متخلف ضبط و خودرو۲۰۷ به پارکینگ منتقل می شود.
ساعت ۱:۱۵ بامداد
برای اینکه غذایم سرد نشود، تند رفتم!
چراغ می دهد که راه را برایش باز کنیم. یک خودرو پراید است که در تقاطع وکیل آباد و بولوار امامت، پشت سر خودرو گشت پلیس قرار گرفته است. پلیس راه را باز می کند تا پرایدسوار به مسیرش ادامه بدهد. بزرگراه خلوت است و رفتارهای راننده پراید غیرمعمول.
سرعت خودرو گشت، زیاد و تعقیب پراید شروع می شود. عقربه سرعت سنج خودرو پلیس که تا پیش از این به ۵۰کیلومتر بر ساعت هم نمی رسید، اکنون روی عدد ۱۱۵ رفته است. پراید دائم تغییر لاین می دهد، بدون اینکه راهنما بزند.
سروان مهدی پور سرعت غیرمجاز، تغییر مسیر ناگهانی خودرو، استفاده نکردن از راهنما، تغییر وضعیت خودرو (پایین بودن ارتفاع آن) را به عنوان تخلف های خودرو ثبت می کند. پس از حدود پنج کیلومتر تعقیب، پیش از اینکه حادثه ناگواری رخ دهد، تصمیم به توقف خودرو گرفته می شود. فلاشرهای آبی و قرمز همراه با آژیر خودرو گشت پلیس روشن و پشت میکروفون از راننده خواسته می شود با احتیاط در سمت راست بزرگراه توقف کند. درست زیر پل شهید صیادشیرازی، جوانی لاغراندام از پراید متوقف شده پیاده می شود. بدون سلام وعلیک می گوید: ماشین را نخوابانید!
وقتی سروان مهدی پور از راننده توضیح می خواهد، جوان ابتدا همه تخلفاتش را انکار می کند. بعد هم که پلیس دوربین ثبت تخلفات را نشانش می دهد، شروع می کند به عذرخواهی کردن.
شنیدن علت این همه عجله و تخلف از زبان راننده پراید، جالب است. او که حسابی دست وپایش را گم کرده است، می گوید: راستش را بخواهید، چهار پرس بعلبکی داغ گرفته ام تا با رفقایم دور هم شام بخوریم. برای اینکه از دهن نیفتد، گازش را گرفتم. مجبور بودم با سرعت بروم. ببخشید!
پاسخش به جای آنکه قانع کننده باشد، خنده دار است. پلیس شماره پلاک پراید را به مرکز اعلام می کند تا خلافی خودرو را استعلام بگیرد. لحظاتی بعد، اپراتور پشت بی سیم می گوید که خودرو ۲میلیون تومان جریمه قبلی دارد و قوه قضائیه دستور توقیف آن را صادر کرده است!
راننده از روشدن پرونده اش جا خورده است و دیگر از اصرارها و انکارهایش خبری نیست.
کمتر از ۱۰دقیقه بعد با هماهنگی پلیس راهور، جرثقیل حمل خودرو برای انتقال پراید به پارکینگ در محل حاضر می شود و خودرو به پارکینگ منتقل می شود.

۱:۵ دقیقه بامداد
بازگشت از جشن تولد با حرکات مارپیچ 
سرعتش از صد کیلومتر بر ساعت تجاوز کرده است. راننده کوییک سفیدرنگ، بعد از تقاطع شهید برونسی و وکیل آباد پایش را روی گاز می فشارد. حرکات راننده دلهره آور است و بوی مرگ را می شود از آن استشمام کرد. بعد از پل هفت تیر چند موتورسوار به خودرو نزدیک می شوند. بازی بچه گانه روکم کنی و حرکات مارپیچ شروع می شود. یک کیلومتر می شود که همه حرکات خودرو زیر ذره بین پلیس است. نباید به راننده کوییک اجازه داد با جان مردم بازی کند. خودرو گشت پلیس به او نزدیک می شود و با احتیاط خودرو را متوقف می کند. پیش از گفت وگو با راننده، با جرثقیل برای حضور در محل و انتقال خودرو به پارکینگ هماهنگ می شود. راننده دهه هشتادی است. به اتفاق سه سرنشین از مراسم جشن تولد در شاندیز بازمی گردند. پلیس، تخلف ها را نام می برد و برای چراهایش پاسخ می خواهد، راننده می‌گوید: «جشن تولد زیادی طول کشید، گفتم زودتر دخترعمو و دخترعمه هایم را برسانم خانه شان.»راننده  مدام عذرخواهی می کند. برای پلیس این علامت سؤال پیش می آید که چرا سرنشینان خودرو به راننده تذکر نداده اند. سه دختر حدود بیست ساله از خودرو پیاده می شوند و ادعا می کنند از بستگان راننده هستند. وانمود می کنند که اتفاق خاصی رخ نداده است و از پلیس می خواهند با اعمال جریمه، رهایشان کند تا به ادامه تفریحشان برسند. وقتی سروان مهدی پور می گوید خودرو باید به پارکینگ منتقل شود، همگی جا می خورند و التماس و درخواست هایشان برای تغییر نظر مأمور قانون شروع می شود.پلیس، تلفن همراهش را بیرون می آورد و ویدئویی از یک حادثه دل خراش در بولوار وکیل آباد را نشانشان می دهد. دختری که در این کلیپ کوتاه دیده می شود، هم سن وسال همین سه دختر کوییک سوار است که به علت سرعت زیاد خودرو، دچار سانحه شده و دستش از ناحیه کتف قطع شده است. هر سه دختر در سکوت، کلیپ را تماشا می کنند. تلخ تر از چیزی است که جایی برای صحبت باقی بگذارد. بعد از استعلام سوابق خودرو معلوم می شود که انجام حرکات مرگ آور با آن سابقه دار است و دستور دستگاه قضا برای توقیف آن صادر شده است. در مسیر بازگشت از بولوار وکیل آباد هستیم. تخلفات حادثه ساز تمامی ندارد.

منبع:شهرآرا

انتهای پیام://

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *