اعترافات تلخ جوانی که پدرش را کشت!

  • ۲ سال قبل
  • 0

جوان ۳۰ ساله ای که پس از مصرف مشروبات الکلی در مشهد، پدرش را به طرز دلخراشی با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، در اعترافاتی تلخ جزئیات این جنایت وحشتناک را تشریح کرد.
نیمه شب بیست و ششم دی، ماموران کلانتری سناباد مشهد از وقوع جنایتی هولناک در یک منزل ویلایی خبر دادند و قاضی «محمود عارفی راد» عازم بولوار قاضی طباطبایی شد و به تحقیق در این باره پرداخت.
جسد مربوط به مردی حدود ۶۰ ساله بود که کنار دیوار اپن آشپزخانه قرار داشت و آثار ضربات متعدد چاقو بر نقاط مختلف پیکرش خودنمایی می کرد. در همین حال پسری که متهم به قتل بود نیز با پای زخمی کف اتاق افتاده بود و مادرش شیون کنان از حادثه تلخی سخن می گفت که دقایقی قبل مقابل چشمانش رخ داده بود. بوی نامطبوع مشروبات الکلی در فضای خانه حکایت از جنایت درحال مستی داشت و بطری حاوی مشروبات الکلی نیز در گوشه اتاق به چشم می خورد.
همسر مقتول:
پسرم مدت هاست که با تالمات روحی و روانی زندگی می کند به طوری که چند بار در بیمارستان روان پزشکی بستری شده است اما امشب ناگهان به سراغ بطری مشروبات الکلی رفت و بعد هم با چاقو به جان پدرش افتاد. هرچه تلاش کردم دست او را بگیرم و چاقو را خارج کنم موفق نشدم و پسرم درحالی که روی سینه پدرش نشسته بود ضربات چاقو را بر پیکر وی فرود آورد و بعد هم خودش در کنار جسد نقش بر زمین شد.
در پی اظهارات همسر مقتول و انجام تحقیقات میدانی مقدماتی در محل وقوع جنایت، متهم ۳۰ ساله این پرونده جنایی با صدور دستوری از سوی قاضی «عارفی راد» بازداشت شد تا بررسی های تخصصی درباره این جنایت هولناک صورت گیرد.
متهم :
من دچار بیماری روحی هستم و در بیمارستان روان پزشکی هم بستری شده ام اما از مدتی قبل باز هم حال خوبی نداشتم و درگیر مشکلات روحی بودم! روز حادثه وقتی به خانه آمدم خیلی حالم گرفته بود. به سراغ بطری مشروب رفتم تا با مصرف آن به حال طبیعی بازگردم و بهتر شوم ولی زمانی که مقداری از مشروبات را نوشیدم، ناگهان خاطرات گذشته در ذهنم مرور شد و به یاد روزهایی افتادم که با پدرم ارتباط خوبی نداشتم و با یکدیگر صحبت نمی کردیم! این رفتارهای پدرم از ذهنم می گذشت و خیلی از او دلخور بودم به همین دلیل ناگهان بلند شدم و با چاقو به جان پدرم افتادم. پدرم کف اتاق دراز کشیده بود که ضرباتی به او زدم. با این حال پدرم از روی زمین بلند شد ولی من باز هم چاقو زدم تا دوباره کف اتاق افتاد. این بار روی سینه اش نشستم و چند ضربه دیگر هم زدم. در همین حال مادرم تلاش می کرد تا چاقو را از من بگیرد اما من آن را رها نکردم.
در پی اعترافات تلخ این جوان ۳۰ ساله، دستور انتقال وی به زندان از سوی قاضی «عارفی راد» صادر شد و او با صدور قرار قانونی به زندان انتقال یافت.

منبع :خراسان

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های تازه