درخواست یلدایی پرستاری که از روز نخست همهگیری کرونا در آیسییو کار کرده است
برای گفتوگو منتظر میمانیم تا رسیدگی به بیماران و بررسی علائم حیاتی آنان به پایان برسد. مجتبی شفائی، پرستار بخش آیسییو بیمارستان امامرضا(ع) است. همه صورتش بهخاطر لباسها و دوماسک چندلایهای که به صورتش زده از عرق خیس شده است. همکارانش میگویند که او از ۱۱اسفند پارسال که اولین مورد کرونا در مشهد اعلام شده، تا الان که ۲۴۹روز گذشته در بخش آیسییو کرونا امام رضا(ع) حضور داشته است. میگوید در این مدت روزهای سخت زیاد دیده است، مثل دیدن نفسهای آخر بیمارانی که با همه تلاش از دنیا رفتهاند، یا دیدن مرگ همکاران روی همین تختها. بااینحال این پرستار بخش آیسییو، پرستاری را معادل پرستش خوبیها میداند.
گفتوگوی ما با شفائی یک روز مانده به یلدا و در آیسییو پشتیبان بیمارستان امامرضا(ع) صورت میگیرد. شفائی و دیگر کادر درمانی آیسییو بیمارستان امامرضا(ع) بلندترین شب سال را درکنار بیماران کرونایی هستند، مثل همه ۲۴۹ روز قبل.
در این مدتی که کرونا آمده و شما در بخش آیسییو بیمارستان امام رضا(ع) بودهاید، روز خلوت داشتهاید؟
آیسییو و خلوتی!( با خنده) تختهای آیسییو بیمارستان امامرضا(ع) از ابتدای کرونا که اسفندماه بود تا الان که ۱۰ماه گذشته روز خلوت که چه عرض کنم، یک ساعت خلوت هم به خودش ندیده است! فقط روزهای بعد از تعطیلات نوروز یکهفتهای، تعداد مراجعهکننده بدحال کمتر بود.
با این شرایطی که گفتید. تا حالا با خودتان گفتهاید کاش پرستار نمیشدم؟
شاید بگویید شعار میدهم اما من پرستاری را در حد پرستش خوبیها دوست دارم. اگر کسی پرستاری را دوست نداشته باشد، نمیتواند این کار را ادامه بدهد. ما قبل از کرونا هم تلخ و شیرینهای زیادی از بیماران دیدیم و حتی خیلی از پرستارها بهخاطر کمک به بیمار خودشان بیمار شدند. اما اوضاع کرونا همه چیز را تغییر داد و شرایط را سختتر کرد.
در این بیش از ۱۰ماه کارکردن در بخش آیسییو بیماران کرونایی، این ویروس سراغ خود شما هم آمد؟
تقریبا همه کادر آیسییو مبتلا شدند. بعضی از بچهها روی همین تختها بستری شدند. سرپرستار قبلی بخش آیسییو بیمارستان دوسه باری کرونا گرفت. البته من علائمم شدید نبود.
یلدا کجا هستید؟
شیفت بیمارستان و در خدمت بیماران. ما خودمان بارها به مردم میگوییم که فاصله را رعایت کنید. ما باید بیشتر رعایت کنیم تا سالم باشیم و بتوانیم به بیماران کمک کنیم.
از سختترین لحظههای آیسییو بیمارستان امام رضا(ع) خاطرهای دارید؟
سختترین لحظهها زمان مرگ یک بیمار است؛ زمانیکه جلو چشمان ما بیماری جان میدهد و هر کار میکنیم برنمیگردد.
سر تا پای اینجا کروناست؟ بیشک هر گوشه چندتا ویروس جا خوش کرده است؟
(خنده) شما هم وقتی وارد آیسییو شدید بیشک، این بخش را یک کرونای بزرگ دیدید. البته حق دارید. بهخاطر بیماران کرونایی محیط اینجا آلوده است. ما هم از وجود کرونا ترس داریم اما این ترس ما بیشتر بهخاطر عزیرانمان هست، بهخاطر پدر و مادر و خانوادهمان که ممکن است این ویروسها را با خودمان از بیمارستان برایشان ببریم.
بدون تعارفات شعاری این ماهها که همه را از رفت و آمد منع میکنند، خود شما چند وقت است که خانواده و بهویژه پدر و مادر را ندیدهاید؟
پدرم در قید حیات نیستند. مادرم را نیز به خاطر فشار خون و اوضاع کرونا خیلی وقت است ندیدهام. اگر صادقانه بگویم در تمام این مدتی که کرونا آمده است، فقط یکیدوبار کوتاه مادرم را دیدم. الان هم که چهار ماه بیشتر است که فقط تلفنی جویای حال مادرم هستم. همه ما نیاز داریم کنار هم باشیم. پدر و مادرمان را ببینیم. ما هم قبول داریم که اگر از مردم میخواهیم به دیدن خانوادهها نروند سخت است. اما تا بهبود شرایط کرونا، این سختیها را باید تحمل کنیم. شما حال و احوال بیماران بستری روی تختهای آیسییو را از نزدیک دیدید. قطعا سختی فاصلهگذاری بیشتر از سختی دردهای کرونا نیست.
این لباسها چطور است؟
خودتان الان یک ساعت آن را پوشیدید. به نظرتان چطور است؟ به شدت گرم. برای غذا خوردن و حتی نوشیدن یک لیوان آب اذیت میشویم. شیفتهای ما ۱۸ساعته است و شما تصور کنید این لباسی که الان پوشیدهاید، باید ۱۸ساعت تنتان باشد. الان لباس سبز بخش آیسییو که زیر این لباس محافظتی است، خیس خیس شده است.
پس یک سونای همیشگی است؟
واقعا سوناست. من قبل از کرونا ۱۰۳کیلو وزن داشتم و الان بهخاطر همین لباسها که مداوم تنم است، ۹۰کیلوگرم شدهام.
پس یک توفیق اجباری برای لاغری است؟
ای بابا! (با خنده) مردم عزیز! ما را از این لباسها راحت کنید. من خودم از همین جا قول میدهم که با ورزش تا ۸۰ هم برسم!
منبع: شهرآرا