عامل قتل مسلحانه شرور معروف مشهد، هنگام بازسازی صحنه جنایت در حالی زوایای دیگری از شلیک های مرگبار در کوچه خندق را فاش کرد که مدعی بود بلافاصله بعد از فرار از صحنه قتل، بسیار پشیمان شده است!
همه چیز برای بازسازی صحنه تیرباران شرور معروف مشهد، فراهم شده بود. با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرای این جنایت مسلحانه و با صدور دستوری محرمانه از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد، نیروهای انتظامی با بستن نوار «ورود به صحنه جرم ممنوع» کوچه خندق (محل جنایت) را قرق کردند و برای جلوگیری از بروز هرگونه حادثه احتمالی به صورت آماده باش درآمدند. دقایقی بعد با اشاره قاضی دکتر حسن زرقانی، کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی متهم به قتل مسلحانه را به کوچه خندق هدایت کردند تا زوایای پنهان این جنایت وحشتناک را بازگو کند. محمدرضا جوان ۲۸ ساله که زنجیر پابندهای آهنینش، بر کف آسفالت کوچه خندق ساییده می شد در حالی مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت که دیگر آثاری از آن خودنمایی و غرورهای حیرت آور در چهره اش رنگ باخته بود.
در آغاز بازسازی صحنه قتل ابتدا سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی) به تشریح خلاصه ای از محتویات این پرونده خاص جنایی پرداخت و نکاتی درباره اقاریر متهم در مراحل بازجویی و چگونگی دستگیری وی بعد از چهار سال فرار را بازگو کرد سپس قاضی دکتر زرقانی با تفهیم موادی از قانون آیین دادسری کیفری و مجازات اسلامی از متهم خواست مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند چرا که اعترافات و اقاریر او در بازسازی صحنه جنایت مورد استناد قضایی در دیگر مراحل دادرسی قرار می گیرد. در ادامه بازسازی صحنه قتل، متهم با معرفی کامل خود و با تاکید بر این که قصد کشتن طالب (مقتول) را نداشته است در تشریح این جنایت هولناک گفت: اگرچه قبلا با یکی از نوچه های طالب دعوا کرده بودم اما با او (مقتول) اختلافی نداشتم! روز حادثه یکی از دوستانم به نام بهزاد (راننده پراید ۱۱۱) با من تماس گرفت و گفت مهدی (یکی دیگر از دوستان مشترک) با طالب درگیر شده است! من که معمولا برای دعوت به نزاع هیچ وقت نه نمی گفتم از دوستم خواستم به خانه پدرم بروند تا من برسم! آن لحظه من در حال اسباب کشی منزل یکی از بستگانم بودم به همین دلیل اسباب کشی را رها کردم و به طرف خواجه ربیع به راه افتادم. وقتی به منزل پدرم رسیدم بهزاد و مهدی رکابی (متهم فراری پرونده) آن جا بودند من به درون خانه رفتم و اسلحه کلاشینکف را داخل ساک گذاشتم و در صندلی عقب پراید نشستم! بهزاد راننده بود و مهدی هم در صندلی جلو نشسته بود که به طرف محل قرار مهدی و طالب در کوچه خندق حرکت کردیم! زمانی که به محل رسیدم طالب پشت فرمان پژو ۲۰۷ نشسته بود. مهدی ابتدا پیاده شد و از سمت شاگرد با طالب صحبت کرد تا مطمئن شود که داخل خودرو طالب نشسته است که با فرد دیگری اشتباه نشود!
وقتی مطمئن شدیم که پشت فرمان طالب است بلافاصله من هم پیاده شدم و به صورت زاویه ۴۵ درجه به سمت او شلیک کردم البته گلوله ها را به صورت تک تیر می زدم اما بیشتر آن ها را روی در عقب خودرو شلیک کردم چرا که قصد کشتن او را نداشتم! بعد هم هر سه نفر با همان پراید از محل فرار کردیم وقتی بهزاد مرا پیاده کرد دو روز در بیابان ها سرگردان بودم آن شب فقط دعا می کردم که او کشته نشود! ولی صبح زود در پیج اینستاگرامی طالب دیدم که دوستانش تسلیت گفته اند!
آن جا بود که به سرم کوبیدم و پشیمان شدم ولی دیگر کاری از دستم ساخته نبود! نمی دانستم این غرور و خودنمایی چه بلای وحشتناکی به سرم آورده است نگران و مضطرب بودم به خودم نهیب می زدم که چرا عصبانیتم را کنترل نکردم! ولی کار از کار گذشته بود به همین دلیل هم اسلحه را در قوچان و در یک خانه مجردی پنهان کردم و خودم نیز به زندگی مخفی روی آوردم اما هیچ گاه روز خوبی نداشتم چرا که هر لحظه می ترسیدم مرا شناسایی کنند با آن که حدود چهار سال فراری بودم ولی ناگهان کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی را بالای سرم دیدم درحالی که نتوانستم کوچک ترین حرکتی بکنم و …متهم ۲۸ ساله این پرونده جنایی همچنین در پاسخ به سوال قاضی ویژه قتل عمد که پرسید چند گلوله شلیک کردی؟ گفت: تعداد دقیق گلوله ها را به خاطر ندارم اما می دانم بیشتر از پنج گلوله شلیک کردم و …گزارش خراسان حاکی است در ادامه بازسازی صحنه قتل در کوچه خندق، بهزاد (متهم دیگر پرونده) مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و درباره چگونگی وقوع این جنایت وحشتناک گفت: آن روز مهدی رکابی (متهم فراری) به من زنگ زد که با طالب درگیر شده است و از من خواست به دنبالش بروم!
من هم او را سوار کردم و بعد به محمدرضا زنگ زدم چرا که قرار بود با او (محمدرضا) به خرید برویم! وقتی با محمدرضا مقابل منزل پدرش در خواجه ربیع قرار گذاشتیم او با یک ساک سوار خودرو شد ولی من نمی دانستم که درون آن ساک اسلحه دارد!
در این هنگام قاضی زرقانی پرسید شما قرار بود برای دعوا بروید، از او نپرسیدی این ساک را چرا برداشته ای؟ متهم پاسخ داد: نه! او در صندلی عقب نشست من هم چیزی نگفتم! بعد از قتل هم آن ها را پیاده کردم و روز بعد تصمیم گرفتم تا خودم را به پلیس معرفی کنم! و…بنا بر این گزارش، با پایان یافتن اقاریر متهمان، قاضی دکتر حسن زرقانی دستور پایان بازسازی صحنه جنایت در کوچه خندق را صادر کرد و متهمان روانه زندان شدند تا این پرونده جنایی دیگر مراحل دادرسی را طی کند. این درحالی است که هنوز یکی دیگر از متهمان (مهدی) فراری است و تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی) برای دستگیری وی ادامه دارد.
منبع: خراسان