بایگانی برچسب ها: مونا، مدیرعامل، قرارهای پلید
دریا زن ایدهآل من بود سالها بود که مادر و خواهرم این در و آن در زده بودند تا دختر نجیبی پیدا کنند و سرسفره عقد با من بنشانند. بالاخره موفق شدند، دریا در کلاس قرآن با خواهرم آشنا شد، او بسیار مومن بود و این کافی بود که پدر و مادرم آستین بالا بزنند […]